8 اسفند سالروز شهادت سردار حاج حسین خرازی گرامی باد
از سال 1358 تا لحظه آخر حضورش در صحنه مبارزه تنها ایام مرخصی کاملش هنگام زیارت خانه خدا بود. (شهریور ماه سال 1365) در سایر موارد هر سال یکبار به مرخصی میآمد و پس از دیدار با خانواده شهدا و معلولین، با یاران باوفایش در گلستان شهدا به خلوت مینشست و در اسرع وقت به جبهه باز میگشت. در طول مدت حضورش در جبهه 30 ترکش میهمان پیکر او شد و در عملیات خیبر دست راستش را به خدا هدیه کرد. اما او با آنکه یک دست نداشت برای تامین و تدارکات رزمندگان در خط مقدم تلاش فراوان مینمود. در عملیات کربلای 5 زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شد حاج حسین خود پیگیر این امر گردید و انفجار خمپارهای این سردار بزرگ را در روز جمعه 8/12/1365 به سربازان شهید لشگر امام حسین (ع) پیوند داد و روح عاشورایی او به ندبه شهادت، زائر کربلا گشت و بنا به سفارش خودش در قطعه شهدا و در میان یاران بسیجیاش میهمان خاک شد.
دست مطهر غواص شهید و قمقمه آب او (شهدای کربلای 4 )
دست مطهر یک غواص شهید و قمقمه آب او (شهدای کربلای 4 )
اون روز بیچاره شده بودیم، 46 شهید غواص همه دست ها بسته، چشم ها بسته، پاها با سیم تلفن بسته، اما پیکر ها کامل!
معلوم بود چه اتفاقی افتاده، من دیگه نمیگم، خودتون حدس می زنید!
با دقت زیاد نشستم پیکرها را بررسی کردم؛ همه دو دست دارند، پس این دست از کدوم پیکر مطهره؟! صاحب این دست را پیدا نکردیم!مدتها این دست شده بود مونس تنهائیهای من! هر وقت کار گره می خورد و راه چاره نبود می رفتم از زیر چفیه بیرونش می آوردم و کار تموم می شد.
بعد ها به خاک سپره شد! و من با دیدن این عکس...!
یادش به خیر!
یادش به خیر!
یادش به خیر!
حاج اقا احمدیان
از راست به چپ، شهید حسن اللهیاری پدر عزیزم ، شهید احمد اللهیاری عموی دلاورم ، شهید محسن اللیهاری عموی رشیدم
عطر یاران
قربون لطف و صفاتون شهدا دل ما تنگ براتون شهدا
قربون عهد وفاتون شهدا سرو جونه ما فداتون شهدا
چقدر شلمچتون صفا داره بوی عطر خاک کربلا داره
هر دلی که عشق کربلا داره آرزوی دیدن شما داره
ای شلمچه ای بهشت شهدا ای زمین لاله گون و با صفا
خاک تو بوی خوش وفا می ده بوی مظلومی لاله ها میده
ای بهشت لاله های فاطمه(س) سر نوشت لاله های فاطمه(س)
عشقتون سرشته بند با گل ما نمی ره یاد شما از دل ما
عاشقان با وفا جاتون خالی شهدا آی شهدا جاتون خالی
شهیدحاج عماد مغنیه (حاج رضوان)
بسم رب الشهدا والصدیقین
حاج عماد مغنیه
شهید حاج عماد مغنیه در سال 1962 و در جنوب لبنان به دنیا آمد وی از خانواده مومن، متعهد و روحانی بود و از همان کودکی در مساجد و امور معنوی شرکت می نمود وی که دو برادر دیگر با نام های فوآد و جهاد داشت که هر دوی آنها نیز به شهادت رسید در سال 17 سالگی مقاومت را شروع کرد و به عضویت گروه فتح در آمد و بعد از نشان دادن شایستگی های خود به عضویت گروه 17 قوی ترین و فعال ترین گروه فتح در امد بعد ها به عضویت حزب الله در آمد وی که بعد ها به عنوان مغز متفکر حزب الله و طراح اصلی عملیات های حزب الله با نام مستعار حاج رضوان شناخته شد . شهید حاج عماد مغنیه از 25 سال پیش در صدر لیست ترور سازمان سیا امریکا و جوخه های ترور رژیم صهیونیستی قرار گرفت و از انجا که حتی برادران حزب الله نیز او را نمی نشاختند و همه با نام مستعار حاج رضوان با او اشنا بودند. و از انجایی که امریکا 25 سال به دنبال او بود و نتوانسته بود به او سترسی پیدا کند ماموران اطلاعاتی و تروریستی امریکا او را شبه می نامیدند شهید حاج عماد مغنیه چمران حزب الله بود که در سن 46 سالگی در سوریه به شهادت رسید .
یادش گرامی و راهش پر رهرو
مردمی که در زیر باران و با مشت های گره کرده پیکر پاکش را بدرقه می کنندو فریاد بر می آورند که تا آخرین قطره خونمان راهت را ادامه خواهیم داد...
فریاد پر صلابت رهبری که ترس را در دل دشمنان زنده می کند که : خون عماد مغنیه اسراییل را از وجود خارج خواهد کرد
مادری که بعد از شهادت سومین و آخرین پسرش در هاله ای از نور لبخند می زند و می گوید :افسوس که بیش از این پسری ندارم که در راه خدا قربانی کنم
بسم رب الشهدا والصدیقین
خواهرم انسانیت اینگونه نیست شخصیت هم زیباییه در گونه نیست
خواهرم این بد حجابی خاری است شخصیت هم نیست بیماری است
خواهرم این بد حجابی ترکش است با حجاب دیده در آرامش است
خواهرم این عشوه و نازو ریا ای دریغ از عفت و یک جو حیا
نازو عشوه جلوه ای حیوانی است قلب مولا خون از این نادانی است
قلب مولا درد ناک گردیده است بد حجابی ریشه کن گردیده است ؟
از شهیدان یادی ایا مانده است یا که عکس و چفیه بر جا مانده است
شعر از:بچه شهید(قاسم اللهیاری)
لیست کل یادداشت های این وبلاگ