تاریخ تولد :17/6/1340 - تاریخ شهادت :4/12/64 - محل شهادت:فاو-والفجر 8 مسئولیت:فرمانده گروهان
وصیت نامه شهید حسن اللهیاری
ولاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتا بل احیاء ولکن لا تشعرون
و کسانی را که در راه خدا کشته می شوند مرده نپندارید بلکه آنان زنده اند ولی شما درک نمی کنید .یا ولی المومنین یا غایت آمال العارفین یا غیاث المستغیثین یا حبیب القلوب الصادقین و یا اله العالمین
ای خوشا با فرق خونین در لقای یار رفتن سر جدا پیکر جدا در محضر دلدار رفتن
ای صاحب اختیار مومنان ای نهایت ارزوی عارفان ای فریاد رس فریاد خواهان ای محبوب دلهای راستگویان و ای خدای جهانیان گواه باش که در این دنیا به ظاهر در تنهایی زیستم اما تو را بهترین دوست و نهایت ارزویم یافتم پس مرا بسوی خود فرا خوان شاهد باش که تمامیه مظاهر مادی را کنار نهادم تا به تو بپیوندم خدایا شاهد باش که با عشق در مسیر تو حرکت کردم و اینک انتظار پیوستن به تو را دارم خدایا من خواهان شهادتم نه برای اینکه از زندگی خسته شده و خواسته باشم از این دنیا بگریزم بلکه می خواهم گناهانم با رنج کشیدن در راه تو ولی ریختن خونم پاک شود .
می خواهم شهید شوم تا اگر زنده بودنم نتوانستم موجب آگاهی دیگران شوم با مرگم این اثر را در زندگی آنها بگذارم می خوام شهید شوم تا خونم به علی (ع) و فرزندش حسین (ع) گواهی دهد که رهرو راهشان بوده ام . ای بهترین دوست و یار و ای ولاترین عشق ها مرا دریاب .من جوانی گناهکار و غافل بودم که اینک از دیار عاشقان می آیم تا شاید مرا بپذیری .ای معشوقم مرا فراخوان که دیگر نمی توانم صبر کنم چه سخت است که میان دو دوست جدایی افتد و عاشق از معشوقش دور باشد .
خدایا چه سخت است که رهرویی به مقصد نرسد این سختیها را از من دور کن .مادر در شهادتم گریه مکن و همچون زینب (س) شجاع باش . مادر عزیزم، افتخارمی کنم از اینکه مادری مثل شما دارم امیدوارم من گناه کار را ببخشی و از هر لحاظ مرا حلال کنی پدر عزیزم درود و سلام بر شما باد که از بچگی مرا با راه اسلام و قرآن آشنا کردی و از کودکی نماز را به من یاد دادی و همیشه ما را به راستگویی ،سفارش می کردی .پدر مهربانم ، من در زنده بودنم نتوانستم کاری برای شما انجام دهم ، شاید با شهادتم بتوانم ضمن خدمتی به اسلام عزیز باعث سربلندی شما نیز شوم .
همسر عزیزم مانند همسران دیگر شهدا شجاع باش و شهادتم را برای خود افتخاری بزرگ بدان گریه و زاری مکن و مادرم را نیز دلداری بده . فرزندانم را زینب وار تربیت کن آنها را از بچگی با قرآن آشنا کن و به آنها بگو که پدرشان بخاطر اسلام و قرآن و حمایت از امام امت به جبهه حق علیه باطل رفت و در راه اسلام شهید شد . نیز فرزند دوم ما اگر شهید شدم مصطفی و اگر دختر شد زهرا نام بگذار .قاسم جان (منو میگه هاا ) امیدوارم وقتی بزرگ شدی وصیتنامه شهدا را بخوانی و راه آنها را ادامه دهی تا رفع فتنه از عالم .
پدر ،مادر،برادران ،خواهران و همسر و فرزندان عزیزم در این لحظات احساس می کنم که دیگر در بین شما نخواهم بود .اگر نتوانستم شمارو ببینم حلالم کنید و عذرم را برای اینکه نتوانسته وظایفم را نسبت به شما انجام دهم بپذیرید . همواره در راه اسلام و انقلاب گام بردارید در ضمن می خواهم اگر شهید شدم مرا با لباس سپاه دفن کنید .در آخر دعای همیشگی را بخوانید که خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار .
اگه تو عکس گریه میکنم چون آخرین باری که من تو بغل بابام بودم و چند روز بعد از گرفتن این عکس بابا شهید شد.
روحش شاد ، راهش پر رهرو.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ