رئیس-زود تر ترتیبی بدهید چند تائی شهید گمنام بیاریم تو اداره دفن کنیم که داریم از بقیه عقب میافتیم
کارمند- قربان ولی اداره ما که حیاط نداره کجا دفن کنیم
رئیس- برای من بهانه نیارید من نمیدونم اگر رو پشت بام هم شده باید چندتائی دفن کنیم .مگه نمی بینی الا همه ادارات شهر شهید دارن جز ما .این برای ما خوب نیست
کارمند- اما قربان ما علاوه بر آنکه حیاطی برای این کار نداریم ،ساختمان ما آپارتمانی است شما بفرمائی کجا دفن کنیم
رئیس- ای بابا مثل اینکه تو اصلا با شهیدا مشکل داری .کم کم دارم بهت شک میکنم.اینها که فقط چند تا استخوان بیشتر نیست .یکی از سنگهای طبقه اول را بردارید و....ما در مقابل این شهدا مسئولیم آقا جان متوجه هستی
کارمند - بله متوجه شدم چشم هرچه شما بفرمائید.
رئیس - ضمنا میخواهم سنگ تمام بگذاری ،چند تا سنگ گرانقیمت برای روی قبر ها تهیه کنید .مراسم سنگینی هم برگزار کنید که همه متوجه بشن .منظورم را که میفهمی
کارمند - بله قربان ولی ما بودجه ای برای این منطور نداریم .
رئیس - دیگه دارم مطمئن میشم که تو با شهدا مشکل داری ،کاری نکن که معرفیت کنم به کارگزینی .تو مثل ضد انقلابها حرف میزنی .ما در مقابل شهدا مسئولیم اینو متوجه هستی ؟
کارمند- بله قربان هرچه شما بفرمائید.ضمنا پدر یکی از شهدای اداره اومده بود برای عمل جراحی مادر شهید مقداری وام میخواست.ظاهرا مادر شهید در وضعیت خوبی نیست
رئیس - مرد حسابی مگه اینجا بانکه که اومده وام بگیره یا صندوق قرض الحسنه است .اگر الا به این یارو رو بدی پس فردا بقیه خانواده های شهدا هم میان و برای مشکلاتشون کمک میخواهند
کارمند- اما قربان شما فرمودید که در مقابل شهدا مسئولید
رئیس - دیگه گندش را در آوردی ضد انقلاب .من گفتم در مقابل شهدا مسئولم نه در مقابل خانواده هایشان .زود برو و ترتیب دفن شهدای گرانقدر را بده قبل از آنکه دیگه گیرمون نیاد.ضمنا سنگهاش باید از همه سنگهای دیگه گرانتر باشه .نگران بودجه اش هم نباش ما در مقابل شهدا مسئولیم
لیست کل یادداشت های این وبلاگ