• وبلاگ : بچّه شهيد (به ياد شهدا)
  • يادداشت : بازي دراز خانگاه عرفان واقعي
  • نظرات : 3 خصوصي ، 92 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5    >>    >
     

    سلام من نثار اين بازي دراز و خاکش

    به شيرودي و وزوايي ، ياران سينه چاکش


    سلام

    عالي بود

    انشاالله موفق باشي.

    سر بزني خوشحال ميشم

    يا علي مدد/صلوات

    سلام از آشنايي با وبلاگ شما خوش حال شدم... بهوب من هم يه سر بزن....
    + شهيد گمنام 
    سلام منم براي اولين بار امسال يعني سال 89رفتم بازي دراز و يه غربت خاصي داشت مثل همه ي شما رسيدم اون بالا البته پاي راستمو الان گچ گرفتم! ولي برخلاف سختي هايي كه داره يه خرده طعم سختي هايي كه رزمنده ها ميكشيدنو احساس ميكنم و از اين بابت خيلي خوشحالم .
    + قاسم مومني 

    سلام يادش بخير عكسهاي را كه ديدم به ياد سفر به بازي دراز با سردار قاسمي افتادم .

    من امروز 2/2/1389 ساعت 5/2 بعد ازظهر عازم بازي داز هستم به ياد شما و تمامي فرزندان و مادران و دختران و همسران شهيد و به نيابت از پدر شهيدم به زيارت ميرم. و ثواب هر قدمم را كه به نيت قرب الهي ميروم به روح تمامي شهداء تقديم ميكنم انشا الله كه حضرت حجت (عج) نظرش به من و شما باشد . انشا ء الله

    + زهرا 

    سلام خسته نباشيد انشاا... از خود شهدا جواب بگيريد

    يا علي

    التماس دعا

    سلام.من نوکر خواهر ها و برادرهاي بسيجي واقعي ام.

    از عکسها ممنون/من آقاي مهندس قاسمي رو خيلي دوست دارم.و انديشه هاي زيباشون رو دوست دارم.

    من زياد چيزي ندارم.اما تا درست کردن وبلاگ جديد و بهترم لطفا از انجا ديدن کنيد.

    سلام اخوي

    حالت چطوره؟

    دنبال جاج قاسمي مي گشتم سر از وبلاگت درآوردم!

    خيلي حال كردم. براي منم دها كن رفيق. منم مي خوام شهيد شم...

    به منم سر بزن

    يا حسين

    + بچه جانباز 
    سلام!!
    هيچ مي دوني اين حاج آقا سردار سعيد قاسمي که اينجوري به در کنارش بودن و عکس انداختن افتخار مي کني در گذشته چه ترسويي بوده که باعث شهادت خيلي ها شده و هميشه از ميدون در مي رفته!!!
    خون پاک پدرت و پدران ما واسه اين ريخته نشد که اين به اصطلاح سردارها امروز رانتخواري کنن.يه کم راجع به اطرافيانت ريزبين باش و همه چي رو همينجوري قبول نکن.مخصوصا حرفاي سردار قاسمي يا بهتر بگم به قول بچه هاي جنگ سعيدخالي بند رو.

    شرمنده هر کاري کردم نتونستم عضو بشم

    باسلام وخدا قوت خدمت شما از مطالب زيباتون كمال استفاده را بردم.من ميخوام اشتراك داشته باشم اگر زحمتي نيست .علي يارتون باشه

    عمليات نصر 4 بود در كردستان 11 شب بيسيم هاي ما فقط شنودبوديم عمليات كه شروع شد صداها قطع شد .سنگر ما بالاي بلندي بود يك گلوله توپ جلوسنگر تبليغات افتاد كه يك بسيجي كه بالباس شخصي شهيد شد چون درباره لباسش پرسيدم گفتند كه خدمتش تمام شده بود مآمده بود خداحافظي كند بهر حال 3مجروح ويك شهديد رابه بيمارستان صحرايي رساندم .درپشت لنكروز باز بود

    من مجبورشدم پاي خود را روي سينه آن شهيد بگذارم كهبه بيرون پرط نشود اين موضوع هروقت يادم مي افتد بي اختيار منقلب ميشوم و

    هرگز از يادم نميرود .روحشان شاد .

    در بوستان از جهاد كرمان بازديدكرديم وقت ظهر بود نهار صرف نكرده بوديم دريكي از سنگرها از بنده خدايي نهار خواستيم كه بي تعارف گفت نمانده است .مابطرف اهواز حركت كرديم زمانيكه رسيديم روي برانكارد چند مجروح به درمانگاه آوردند قيافه يكي آشنابود گفتم برادر منترا كجاديدم .گفت امروز ديدي اگر نهار داده بودم برناكارد ديگري ترا حمل ميكردند.
    + مرتضي خزايي 

    بسم رب الشهدا والصديقين

    سلام عليكم.

    پرازاحساس ومست گل ياس اند هميشه

    شهيدان را شهيدان مي شناسندهميشه

    دوست عزيز دمت گرم

    شناخت شهدا كاربسيار سختيه كه فقط خود شهدا از پس اون بر مي آن-

    از اين كه تو اين دنياي كثيف افرادي مثل شما وجود دارن كه به ياد شهداودر فكر شناخت شهدا هستند خيلي خوشحالم

    به اميد شفاعت شهدا در روز تنگنا

    ياعلي

    بسم رب الشهدا

    سلام عليکم

    به دست كساني كه خرمشهر را كشتند نگاه كنيد. به ناخنهايي كه چشم نخلها را در آوردند نگاه كنيد.به نقشههايي كه اروندرود را به طرف عراق كشيده است نگاه كنيد. لعنت به اسپريهاي ساخت عراق كه روي ديوارهاي خرمشهر نوشت: آمدهايم كه بمانيم. نگاه كنيد

    ممنون از اينکه سر زديد منو از به روز کردن وبلاگتون مطلع کنيد

    يا زهرا.س.

       1   2   3   4   5    >>    >