• وبلاگ : بچّه شهيد (به ياد شهدا)
  • يادداشت : كريم 40سانتي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 34 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     
    شهيد حسن آقاسي زاده:

    شکر و سپاس‌ بي‌ حد و حمد و ثناي‌ بي‌کران‌ خداوند متعال‌ و آفريننده‌ دو جهان‌ را که‌ به‌ تقدير خويش‌ ما را در زمره‌ي‌ آفرينندگان‌ خود قرار داد و نعمت‌حيات‌ وجود را در جهاني‌ نصيب‌ ما نمود که‌ حکومتش‌ تا بناي‌ جهان‌ و زمان‌ بر آن‌ مستدام‌ است‌ و انوار و الطاف‌ و خورشيد هدايتش‌ راهنماي‌ نفوس‌ درزمين‌ است‌ تا شايد سر رشته‌ آفرينش‌ و هدف‌ از وجود خويش‌ را در جهان‌ بشناسند. در جبهه‌هاي‌ نور عليه‌ ظلمت‌ که‌ معراج‌ انسانهاي‌ مخلص‌ و مؤمن‌ و ايثارگر است‌ و کلاس‌ و درس‌ و مدرسه‌اي‌ جهت‌ عشق‌ به‌ خدا و اسلام‌ به‌ شمارمي‌رود و کشتي‌ نجات‌ دهنده‌ از ظلمت‌ و گمراهي‌ است‌ توفيق‌ حضور در اين‌ ميدانها و جبهه‌ها نصيبم‌ شد و از نزديک‌ شاهد رشادتها و جانبازي‌ها وايثارگري‌ها و از جان‌ گذشتگي‌ جوانان‌ مخلص‌ و کم‌نظير بودم‌ و در جوار آنها الفباي‌ عشق‌ به‌ خدا و راه‌ او را آموختم‌ و از معاشرت‌ و همنشيني‌ بارزمندگان‌ بسيجي‌ و پاسدار و فرماندهان‌ آنها سيراب‌ گشتم‌. هر فردي‌ در دوران‌ زندگي‌، بخصوص‌ در دوران‌ جواني‌ و نوجواني‌، براي‌ خود دوست‌ و رفيق‌ و همکار و همسايه‌ و هم‌سخني‌ دارد، معلمي‌ و استادي‌دارد، معتمد، و رازداري‌ دارد پشتيبان‌ و حمايت‌ کننده‌اي‌ دارد، همه‌ي‌ اينها در زندگي‌ من‌، پدرم‌ بوده‌ و هست‌. در همه‌ سختيها، تنهايي‌ها، رنجها و مشقّتهاي‌ زندگي‌ مرا راهنمايي‌ و ياري‌ نموده‌ و همه‌ جا وسايل‌ رشد و ترقي‌ و کسب‌ علم‌ و فن‌ و دين‌ و علوم‌ رافراهم‌ نمود، و در دوراني‌ که‌ طاغوت‌ بود، فساد بود، گناه‌ بود، مرا از لغزشها و انحرافها مواظبت‌ و حراست‌ نمود. و من‌ به‌ هيچکس‌ غير از پدرم‌ بدهکار نيستم‌ که‌ مي‌توانند از فروش‌کتاب‌ و لوازم‌ منزل‌ بردارند. برادرانم‌ در احترام‌ به‌ والدين‌ رعايت‌ بيشتري‌ بکنند که‌ همه‌ چيز تابع‌ اين‌حکمت‌ است‌. از همه‌ بستگان‌ و دوستانم‌ مي‌خواهم‌ که‌ حلالم‌ کنند.

    /
    السلام عليک يا اباالشهدا يا اباعبدالله (روحي لک الفداء) ...
    /
    شهيد موسي نامجو:

    بر شهادتها زاري نكنيد واز آنها غمگين نشويد، منتها اليه سرنوشت هر فرد مرگ است و هيچ يك از ما از آن رهايي نخواهيم داشت و فردي كه شهيد مي شود تقدير آن است كه دفتر زندگي دنيوي او در آن زمان مقرّر بسته شود و در هر زمان و هر مكاني باشد دار فاني را وداع گويد پس چه بهتر خداوند مرگ مارا زمان راحتي وشهادت در راهش قرار دهد .

    شهيد عبدالله محمودي:

    «و تو اي خواهر ديني ام: چادر سياهي که تو را احاطه کرده است ازخون سرخ من کوبنده تر است.»

    سردار شهيد حاج يونس زنگي آبادي:

    همانطور که ديگر شهداي عزيز ما در وصيتنامه هاي خود ذکرکرده اند و همانگونه که شما به آن عمل مي کنيد اين است که مواظب منافقين داخلي باشيد و نگذاريد آنها پا روي خون شهداي ما بگذارند و ثمره خون شهدايمان را پايمال کنند و همانگونه که تا به حال ثابت قدم بوده ايد از اين به بعد نيز پا در رکاب باشيد.


    سردار شهيد ابراهيم هندوزاده:

    من، عبدالله،يا اکنون در خاکم و يا برخاک و مي‌نويسم براي خاک؛ زيرا که همه خاک?ايم و همه به خاک?ايم و آن?چه که مي‌ماند، در اين جهان، خاک است و هم?راه بردني، نه ذرّه‌اي از خاک.
    هدف مشخص است. الآن وقت آن رسيده که تصميم بگيرم يا کوتاه‌ترين و دقيق?ترين راه را انتخاب کنم و يار راهي پرپيچ و تاب و با فراز و نشيب زياد که انتهاي آن باريک و در آن چيزي مشخص نيست؛آيا به هدف اصلي برسد؟!
    حال شما مي‌مانيد و وظيفه‌اي که به دوش شماست و آن، گوش دادن به کلام امام است

    شهيد بزرگوار ولي الله فلاحي:

    به پروردگار جهانيان معتقد باشيد. به رسالت محمد امين و پيغمبران سلف و روز رستاخيز مومن باشيد. به پيشوايان دين و مذهب از طوايف مختلف احترام بگذاريد. تمام انسان‌هايي را كه در گذشته و حال و آينده به نحوي از انها براي انسان‌هاي ديگر مفيد بوده‌اند محترم بدانيد.

    شهيد ابراهيم هادي پور:

    خدايا تو را گواه مي‌گيرم كه در طول اين مدت از شروع انقلاب تاكنون هر چه كردم براي رضاي تو بوده و سعي داشتم هميشه خود را مورد آزمايش و آموزش در مقابل آزمايش‌ها قرار دهم.
    اميدوارم اين جان ناقابل را در راه اسلام عزيز و پيروزي مستضعفين بر متكبرين بپذيري.
    خدايا هر چند از شكستگي‌هاي متعدد استخوان‌هايم رنج مي‌برم،‌ ولي اهميتي نمي‌دادم؛ به خاطر اين‌كه من در اين مدت چه نشانه‌هايي از لطف و رحمت تو نسبت به آن‌هايي كه خالصانه و در اين راه گام نهاده‌اند، ديده‌ام.
    خدايا،‌ اي معبودم و معشوقم و همه كس و كارم، نمي‌دانم در برابر عظمت تو چگونه ستايش كنم ولي همين قدر مي‌دانم كه هر كس تو را شناخت، عاشقت شد و هر كس عاشقت شد، دست از همه چيز شسته و به سوي تو مي‌شتابد و اين را به خوبي در خود احساس كردم و مي‌كنم.




    از مشهد كه برگشت حال و روزش تغيير كرد. نشاط عجيبي داشت. از بيشتر دوستان و آشنايان خداحافظي كرد. از همه حلاليت طلبيد.شنيده بودم بيشتر شهدا در آخرين حضورشان تغيير مي كنند. حالا به راستي اين را شاهد بودم..از مشهد براي همه سوغات آورده بود....پارچه سفيدي را از ساك بيرون آورد. گفت:اين براي خودم است.مادر با تعجب گفت اين چيه! محمد هم گفت: كفن!
    همه مي دانستيم كه شهيد،غسل و كفن ندارد.من شك ندارم كه مي خواست ما را آماده كند.
    قرار بود فردا با دوستانش عازم جبهه شود. همان روز رفتيم به گلستان شهدا. سر قبر شهيد سيد رحمان هاشمي. ديگر گريه نمي كرد....رفت سراغ مسؤول گلستان شهدا.از او خواست در كنار سيد رحمان كسي را دفن نكند! ايشان هم گفت: من نمي توانم قبر را نگه دارم. شايد فردا يك شهيد آوردند و گفتند مي خواهيم اينجا دفن كنيم.
    محمد نگاهي به صورت پيرمرد انداخت: شما فقط يك ماه اينجا را براي من نگه دار!!....
    به هر حال محمد از همه ما خداحافظي كرد و رفت.
    همان شب شوهر خواهرم را ديدم. پرسيد: محمد چيزي به شما نگفت؟ گفتم: نه، چطور مگه!
    گفت: امروز عصر آمد درب مغازه ما. حرفهايي زد كه خيلي عجيب بود، حالت وصيت داشت.
    به من گفت:جنازه من را كه آوردند از حسينيه بني فاطمه«عليها السلام» تشييع كنيد.قبل از دفن لباس سپاه را به من بپوشانيد.
    پيشاني بند يا زهرا«عليها السلام» به سر من ببنديد. در گلستان شهدا در كنار سيد رحمان مرا دفن كنيد! پدر مادرم مرا در قبر بگذارند!روي سنگ قبر من هم فقط بنويسيد؛يا زهرا«عليها السلام»
    خيلي نگران بودم . به ياد حرفهاي محمد به مسؤول گلستان شهدا افتادم: « يك ماه اينجا را براي من نگه دار!!»...چند روز بعد نامه اي فرستاد. نصيحت هاي شخصي براي من بود. مقداري پول در حساب داشت.
    گفته بود صدقه و ردّ مظالم بدهم!از افرادي هم پول طلبكار بود.گفت: اگر نياوردند آنها را حلال مي كنم....
    + رضا 
    با هاشمي و بني صدري ديگر به روزم
    سر بزنيد بهم...
    http://sobhegharib313.mihanblog.com/post/7
    سلام عليکم

    اذان جمکران شوري به پا کرد / دلم را از غم عالم جدا کرد

    صبا را گشته بودم محرم راز / مرا با رمز غيبت آشنا کرد

    منتظر حضور سبزتان هستيم...[گل]

    التماس دعاي شهادت

    يا زهرا(س)[گل]
    + رضا ميري 
    سلام
    وبلاگ خوبي داريد
    من لينکتون کردم
    http://sobhegharib313.mihanblog.com/
    اگر به نظرتون مفيد مياد، ممنون ميشم اد کنيد و خبر بديد
    يا علي


    سلام

    اسم وبلاگتون جذبم کرد

    اي کاش ما هم 40 سانت معرفت به شهدا داشتيم

    *به نام ناز بي نياز*

    دلي را نشکن ،شايد خانه ي خدا باشد...
    کسي را تحقير نکن ،شايد محبوب خدا باشد...
    از کمکي دريغ نکن،شايد کليد بهشت باشد....
    هنگام نماز اول وقت حاضر شو ،شايد آخرين ديدارت در زمين با خدا باشد....
    سلام ....

    و التماس دعا...

    + بنده خدا(كلوب) 
    سلام وبلاگ خيلي خوبي دارين...خوشحالم که همچين آدمايي رو ميبينم...موفق باشين و پيروز و سالم...درپناه حق باشين....التماس دعا

    سلام بر بچه شهيد!

    وبلاگ زيبا و خوبي داري چون از زيباترينهاي خلق خدا يعني شهدا مينويسي!

    ممنون ميشم به شط خون سر بزني و اگه مايل به تبادل پيوند بودي خبر کني!

    موفق باشي

    يا علي


    با سلام دوست عزيز

    وبلاگ مهاجر با عنوان:

    « ابزارهاي سياست در اسلام - 3»

    و موضوع: « قانون و قانون گرايي »

    به روز شد.

    www.mohajer14.parsiblog.com

    بزرگـــــــــــــــــــــــــترين انقــــــــــــــــلاب جــــــــــهان

    سلام
    آپم و منتظر حضور گرم شما هستم
    ياعلي...


    قسمتي از وصيت نامه شهيد محمد حسين درفشي :

    «چه شيرين بود حيات ؛ اما چه زود گذر . چه لحظاتي همچون ابرهاي رحمت بر من گذشت . ولي چه غافل بودم . اين غفلت ؛ جهل مرکب نبود . چرا که مي دانستم . « انّ الانسان لفي خسر » و با تمامي وجود ، اين خسران را مي فهيمدم . نمي دانم چرا توانايي فرار از آن را نداشتم . درست است که انسان يک بار بيشتر به دنيا نمي آيد و فقط يک مرتبه مي ميرد . امّا من تولد ها و مرگ هاي فراواني داشتم و هرکس چنين است . هر موفقيت و شکستي در هرجا ، نمونه اي از حيات و مرگ است . خوشا به حال آن کس که از اين نمونه ها عبرت بگيرد . استفاده کند و همچون من افسوس عمر بر باد رفته نخورد . »

    با سلام

    وبلاگ کتابخانه تخصصي دفاع مقدس همدان با معرفي شهيد محمد حسين درفشي به روز شده است و منتظر بازديد و نظر شما مي باشد .

    التماس دعا

    http://ktd-hamedan.blogfa.com

    سلام قد و قواره مهم نيست اي کاش ما هم 40 سانت بوديم اما بدرد خدا مي خورديم اللهم الرزقنا توفيق الشهادت في سبيلک تحت ولايت وليک... الهي آمين
       1   2   3      >