بسم الله الرحمن الرحيم
در غروب جمعه اي تاريک و سرد
سينه اي سنگين دلي لبريز درد
بي کس و تنها نشستم گوشه اي
سر به زير از هر دو چشمم خوشه اي
حنجره خاموش و صدها ناله داشت
سينه ام داغي بسان لاله داشت
داغ هجران و غم دلواپسي
من کجا و روزگار بي کسي
يادم آمد از غروب جمعه ها
در ميان جمع خوب بچه ها
يادم آمد آن تجلاي غرور
پرچم گردان مسلم در ظهور
ياد آن دسته کشي هامان بخير
=================================
وب سادات خانم آپ شد و منتظر حضور شما هستم